شرط طیبنیا برای حضور در تیم اقتصادی دولت رئیسی چه بود؟
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۲۷۳۵۶
محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی در روزهای اخیر از ایجاد اف ایتیاف داخلی سخن گفت.
به گزارش هممیهن، او گفت: «چه اشکالی دارد اگر FATF و سوئیفت خودمان را داشته باشیم» این سخنی بود که هیچکس باور نمیکرد از زبان محمدرضا فرزین شنیده شود. بعد از انتخاب محمدرضا فرزین، بسیاری از اقتصاددانان معتقد بودند که بالاخره وزنه مناسبی برای تکیه زدن به کرسی بانک مرکزی انتخاب شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کسی باور نمیکرد فرزین چنین اظهارنظری برای حفظ ارزش پول کشور کند؛ او که پیش از بانک مرکزی، سابقه ریاست در یکی از بانکهای خوشنام کشور را هم در کارنامه خود دارد و قرار بود سیاستهای پولی و بانکی کشور را اصلاح کند، حالا تبدیل به تیتر یک رسانهها و نقل محافل توئیتری شده؛ البته نه بهخاطر اجرای سیاستهای درست بلکه به دلیل اظهارنظری بسیار دور از واقعیت.
هر کس به شکل گذرا هم اخبار اقتصادی کشور را تورقی کرده باشد، میداند که عضویت در گروه اقدام مالی جهانی برای اطمینان طرفیت مبادله از شفاف بودن عملیات کشورها اهمیت دارد و سوئیفت یک شبکه جهانی است که داخلیسازی آن نمیتواند باعث ارتباط با دنیا شود. اساساً تاسیس چنین شبکههایی به صورت ملی، با کارکرد آنها مغایرت دارد. در شفافیت مالی، مهمترین و اساسیترین بنمایه کارکرد FATF و شبکه سوئیفت است که با پیشنهاد تاسیس یک FATF موازی در تضاد اساسی است؛ بنابراین واضح و مبرهن است که نمیتوانیم خودمان چنین شبکهای برای خودمان داشته باشیم. خب خودمان که خودمان را قبول داریم؛ برای امکان تجارت با دنیا و مبادلات مالی، نیاز داریم جهان و جهانیان هم به ما اعتماد کنند.
برخی معتقدند پذیرش الزامات FATF آب باریکه دور زدن تحریمها را قطع میکند و به همین دلیل سیاستگذار نیز یا از قبول آن سرباز میزند یا چنین اظهارات عجیب و غریبی دربارهاش میکند؛ اما برخی دیگر FATF را شریان اصلی ارتباط مالی با جهان میدانند و باور دارند باقی ماندن در لیست سیاه جهان، موجب میشود حتی در صورت لغو تحریمها مشکلات اقتصاد همچنان پابرجا بماند. بزرگترین مشکل تولید و بهدنبال آن صادرات کشور، مربوط به مسائل ارزی میشود.
فعالان بخش خصوصی همچنین با اشاره به اقدامات اخیر دولت آمریکا و تحریمهایی که در آینده آثار آن نمایان خواهد شد، از نمایندگان مجلس میخواستند که هر چه سریعتر پیوستن ایران به FATF را نهایی کنند و اجازه ندهند بیش از این نظام بانکی کشور از سطح بینالمللی دور شود.
به اعتقاد آنها اگر این مهم اتفاق نیفتد به دلیل تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران، دیگر سیستم بانکی کشور قادر به ادامه همین فعالیتهای اندک خود در سطح جهانی هم نخواهد بود و بهطور کامل طرد میشود.
گروه اقدام مالی (FATF) یک نهاد مالی بینالمللی است که ذیل گروه G۷ شکل گرفته و کارویژه خود را پیگیری شفافیت مبادلات مالی برای مبارزه با پولشویی بهخصوص در قالب معاملات مواد مخدر و مقابله با تأمین مالی تروریسم اعلام کرده است. این نهاد در سال ۲۰۱۲ چهل و نه توصیه را بهعنوان استانداردهای خود ابلاغ کرد که شامل ۹ توصیه مبارزه با تروریسم و ۴۰ توصیه برای شفافیت مالی است. از نظر این نهاد مالی، کشورها به چهار دسته استاندارد، در حال پیشرفت، غیرهمکار و لیست سیاه تقسیم میشوند که از سال ۲۰۱۰ ایران در قالب کشورهای لیست سیاه قرار گرفت. طی دو سال گذشته با رایزنیهای بانکی، ایران از لیست سیاه تعلیق شده و در صورت تکمیل اقدامات متعهدشده، میتواند به کلی از این لیست خارج شود.
منتقدان پیوستن ایران به کنوانسیون FATF معتقدند که چنین اقدامی در شرایطی که ایران تحت تحریمهای شدید آمریکا قرار دارد، کارکردی برای اقتصاد نخواهد داشت. در دیگر سو موافقان نیز معتقدند لغو تحریمها بدون پیوستن به FATF نمیتواند مشکلات ایران را برطرف کند و پس از آنکه تحریمها لغو شد، در صورت عدمپیوستن به FATF ایران همچنان از خدمات بانکی و مالی جهانی محروم خواهد ماند. به هر حال اقتصاددانان آرزو میکنند که کاش FATF از همان ابتدا به مسئلهای سیاسی تبدیل نمیشد و از منظر کارشناسی موضوع بررسی میشد؛ در این صورت آسیبی متوجه کشور نمیشد. عضویت در بریکس هم به تنهایی نه تنها نمیتواند راهی برای دور زدن تحریمها باشد، بلکه سایه سنگین تحریمهای اقتصادی، دست ایران را از دیگر مزیتهای آن نیز کوتاه میکند.
پیمان بریکس با اینکه علاوه بر بسترسازیهای اقتصادی و تجاری، بر توسعه همکاری سیاسی گستردهتر میان اعضا هم تاکید دارد، اما اعضایش نیک میدانند که در مواجهه با جریانها و معاهدات بینالمللی غرب در موضع ضعف قرار داشته و بهگونهای حرکت میکنند که با جریانهای غالب جهانی، تضاد منافع پیدا نکنند.
نمیتوان از بریکس انتظار معجزه برای ایران را داشت و اینکه بتوانیم بهواسطه عضویت در این پیمان بینالمللی از سد بلند تحریمها عبور کنیم، با همپیمانان بریکس دادوستد کرده و از بابت بازگشت درآمدهایمان هم دلمشغولی نداشته باشیم. به بیانی دیگر باید گفت عضویت در بریکس خوب است، اما عضویت در FATF ضرورت دارد؛ هنگامی که از «ضرورت» بیبهرهایم، «خوب» هم چندان به کارمان نمیآید و برخلاف تصورات و نظریههایی که مطرح میشود تا زمانی که تمهیدی برای گذر از تحریمهای مالی نیاندیشیم، دستمان از خوان نعمت بریکس هم کوتاه خواهد ماند.
بانک مرکزی ارز ندارد؛ نه که نداشته باشد، اما ممنوعیت ورود به شبکه بانکی جهانی موجب شده که دولت بسیاری از اوقات نفت و فرآوردههای نفتی بفروشد و در عوض به جای ارز، کالا دریافت کرده و تهاتر کند. همه اینها هم دو دلیل اساسی دارد؛ اول اینکه کشور تحریم است و دوم اینکه عدم عضویت در FATF منجر شده که صادرکنندگانی که کالاهای غیرنفتی به فروش میرسانند نیز برای دریافت بهای کالای خود دچار مشکل باشند و کانالی برای نقل و انتقال پول بهصورت بینالمللی وجود نداشته باشد.
مسئله FATF آنقدر مهم است که وقتی تیم اقتصادی دولت رئیسی درصدد دعوت از علی طیبنیا برای حضور مجدد در وزارت اقتصاد بودند علی طیبنیا اعلام کرد تنها در صورتی حاضر است دوباره به وزارت اقتصاد برود که دولت مجوز تصویب FATF را از مراجع مرتبط بگیرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: علی طیب نیا اف ای تی اف دولت سیزدهم بانک مرکزی قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل بانک مرکزی بین المللی لیست سیاه تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۲۷۳۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.